•
•
•
فرق من با یه مترسک چیه آی دنیا ؟
هر دو پوشالی و خالی
هر دومون تنهای تنها
•
•
•
•
•
•
به جنگل که می روی برایم عصایی بیاور
این عذاب تنهایی پیرم کرده است
•
•
•
•
•
•
تنهایی یعنی شب که می خوای بخوابی
به گوشیت می گی شب بخیر
فرق من با یه مترسک چیه آی دنیا ؟
هر دو پوشالی و خالی
هر دومون تنهای تنها
به جنگل که می روی برایم عصایی بیاور
این عذاب تنهایی پیرم کرده است
تنهایی یعنی شب که می خوای بخوابی
به گوشیت می گی شب بخیر
تنهایی یعنی
دل هیچکس سایز دلت نیست
رفته ای اما رد پایت مانده است در من
کنار تنهایی ام قدم می زند بی من
جلوی آیینه که می روم تنهاییم دوتاست
هرچه در آن است منم ، تو را می جویم
در هیچ آیینه ای هیچ تویی جز من نیست
تنهایی یعنی بین آدمایی باشی که میگن دوستت دارن
ولی کنار دلتنگی هات نیستن
شب ها پرنده هایش می روند
روزها ستاره هایش
ببین آسمان هم که باشی
باز تنهایی
اینجا فقط واژه می فروشم و سکوت می خرم
چه تجارت دردناکی ست تنهایی
نیکوتین سیگارآدم ها را جذب نمی کند
آدم ها به دود سیگار معتاد می شوند
خیره می شوند به دود و غرق در خاطرات
آدم ها معتاد خاطرات می شوند
سیگارهای تلخ مرا به خواب های شیرین بردند
کاش می توانستم خواب هایم را به تصویر بکشم
روزگار می گذرد
شب ، روز
شب ، روز
سیگارهای تلخ تکرار می شوند خواب های شیرین ، اما …
با کامی تلخ از جویدن هزار بسته ته سیگار
بیا آخرین پک را به عشق بزنیم
دود می شویم همین روزها…
هرچقد تنهــاتر می شی
احتمال شروع یه رابطه احمقــانه بیشتر میشه
وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشه بیشتر تنهاست
چون به هیچکس جز همان آدم فکر نمی کنه
تنهایی بدترین دردهاست
باعث می شود به هر بی سر و پایی ابراز محبت کنی …
دیگر نمی نویسمت
هرکس به چشم هایم نگاه کند
تو را خواهد خواند
می نویسم از تو ای زیبای من
می سرایم از تو ای رویای من
ای نگاهت سبزتر از سبزه زار
می نویسم بی قرارم بی قرار
مرا زیر خاکستر جا گذاشتی …
آهـــــــای با توام
تـو یادت نـــرود
من به خاطرتــــــــو آتـــــــش گـــرفته ام
از آن روز که رفته ای
کارت شارژها را سیگار می خرم
و با خیابان حرف می زنم
همین طوری پیش برود
گوشی را هم باید بفروشم کفش بخرم
سیگار دیگه آرومم نمی کنه
یه مسکن قوی می خوام
بوی تو … آغوش تو … تو …
ته سیگار هایم پوکه های خاطرات است
که شلیک می کنم وسط مغزم
می کشد مرا
اما شاید تو را فراری دهداز ذهنم
همه را خطا زدم
پاکت بعدی خشابی دیگر …
گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده
تا قبل از سیل برگرد
سیل که بیاید همه را با خود می برد حتی خاطراتت را
موقع Delete فولدر خاطراتت
ذهنم Error می دهد
گمانم یکی از فایل ها در حال اجراست
وقتی تو نیستی
شادی کلام نامفهومی ست
و دوستت میدارم رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت ، آیینه و هوا به تو معتادند
زندگی ام بسته به تار مویت
آنقدر زندگی ام را پشت گوش نیانداز
امــروز هـم گـذشـت و نیامــدی
نا شکـر نیستـم
فــردا هم روز خـداست
سلامتیه اونی که فکر می کنیم تونستیم فراموشش کنیم
اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب می بینیم
که چقدر دلمون هواشو کرده
مرور می کنم خاطراتمان را
اما مگر کپی برابر اصل می شود؟
آن که در آن جا خوش کرده ای دل است نه شهربازی
تاب بازی ندارد بی انصاف
تعداد صفحات : 3